جدول جو
جدول جو

معنی دشت پیاز - جستجوی لغت در جدول جو

دشت پیاز
(دَ)
در تداول عامۀ مردم در نواحی قاین، جایی از نیم بلوک، که آنرا دشت بیاض گویند. (یادداشت محمد پروین گنابادی). رجوع به دشت بیاض شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ)
دهی جزء دهستان خشابرطالشدولاب بخش رضوان ده شهرستان طوالش. سکنۀ آن 738تن. آب آن از رود خانه چاف رود. محصول آنجا غلات، گردو، لبنیات و عسل. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(دَ پَ / پِ)
دشت پیمای. دشت پیماینده. صحرانورد. بیابان نورد. دشت سیر. دشت نورد:
یکی دشت پیمای برنده راغ
بدیدار و رفتار زاغ و نه زاغ.
اسدی.
به وادی دل من هیچ گوشه پیدا نیست
به غیر آهوی چشم تو دشت پیمایی.
اثر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَ بَ / دَ تِ بَ)
قصبه ای است در خراسان، که ولی دشت بیاضی شاعر از آنجاست. (از غیاث) (آنندراج). دهی از دهستان نیمبلوک بخش قاین شهرستان بیرجند. سکنۀ آن 1781 تن. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و زعفران. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) :
صفا بخش جوی بیاض آمده
همانا ز دشت بیاض آمده.
طغرا (از آنندراج).
دشت پیاز. و رجوع به دشت پیازشود
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است از دهستان چهار بلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان. واقع در 7هزارگزی جنوب خاور قصبۀ بهار. سکنۀ آن 1175 تن. آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود. راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دشت بیاض
تصویر دشت بیاض
دشت سپید نام روستایی در خوراسان
فرهنگ لغت هوشیار